دوست دارم دستم را
بگیری و زیرگوشم زمزمه کنی
که پشت خوابهای نا آرام تو...
چیزی بیش از نگرانی های زنانه نیست...
دستت را بگیرم و زیرگوشت زمزمه کنم
که پشت نگرانی های زنانه ی من...
مردی ایستاده که دیوانه وار دوستش دارم
ﺩﻡ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﯼ ﺣﮑﻢ ﻣﯿﺰﻧﯽ!!
ﺩﻡ ﺍﺯ ﺣﮑﻢ ﺩﻝ ﻣﯿﺰﻧﯽ!!
ﭘﺲ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻣﯿﮕﻮﯾﻢ!!
ﻗﻤﺎﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺧﺘﻢ ﮐﻪ ﺗﮑـــــ ♥ﺩﻝ♥ ﺭﺍ
ﺑﺎ ﺧﺸﺖ برﯾﺪ!!
ﺑﺎﺧﺖ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩ!!
ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺑﻪ ﺩﻝ ،ﺩﻝ ﻧﺒﻨﺪﻡ
ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺩﻝ ﺣﮑﻢ ﻧﮑﻨﻢ
ﺩﻝ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮ ﺯﺩ ﺟﺎﯾﺶ ﺳﻨﮓ ﺭﯾﺨﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ
ﺧﺸﺖ ﺗﮏ ﺑﺮﯼ ﻧﮑﻨﻨﺪ
گفتم زندگی چند بخش است؟؟
گفت: دو بخش
گفتم کدامند؟؟
گفت: کودکی، پیری
گفتم: پس جوانی چه
شد؟؟
گفت: با عشق ساخت......با بی وفایی سوخت...... با
جدایی مرد...!!
این پست را سکوت میکنم تو بنویس
تو بنویس
از دلتنگی هایت،از دردهایت،از حرفهایت
از هر چه دلت میگوید!
بنویس برایم.....